تبلیغات اینستاگرام
ads.fileon.ir

جمله با gown

نویسنده : علی بجنوردی | زمان انتشار : 07 دی 1400 ساعت 12:25

⬆ برای انتخاب دیکشنری یا لغتنامه، اینجا را کلیک کنید.

99 1525 100 1

معنی: خرقه، روپوش، لباس شب، جامه بلند زنانه


معانی دیگر: اشخاص وابسته به دانشگاه، ردا یا خرقه پوشیدن، (استاد یا قاضی و غیره) لباس یا روپوش به تن کردن، جامه ی بلند و گشاد (که روی لباس های دیگر پوشیده شود)، مانتو، گان، عبا، کسوت، لباس حمام، لباس خواب، روپوش اتاق عمل، روپوش جراح، لباس فارغ التحصیلی، لباس مراسم پایان تحصیلات، روپوش قضات و کشیشان، رجوع شود به: dressing gown

بررسی کلمه gown

اسم ( noun )

• (1) تعریف: a dress, esp. one worn on formal occasions.
مترادف: formal
مشابه: dress, evening dress, frock


• (2) تعریف: any long, loose-fitting piece of clothing, such as a nightgown or the ceremonial robe worn by college faculty members or members of the clergy.
مترادف: robe
مشابه: cassock, duster, housecoat, lingerie, nightgown, nightie, nightshirt, vestment


• (3) تعریف: the faculty and students of a college, as opposed to the other inhabitants of a college town.
مشابه: academe, college, faculty, school, university


- the rivalry between town and gown

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )


حالات: gowns, gowning, gowned

• : تعریف: to dress in or wear a gown.
مترادف: dress, dress up, enrobe, vest
مشابه: apparel, drape, garb, habit

واژه gown در جمله های نمونه

1. wedding gown

لباس عروس


2. a bridal gown with a long tail

پیراهن عروس که دنباله‌ی بلند دارد


3. the bride's gown swept the floor

پیراهن عروس زمین را جارو می‌کرد (روی کف اتاق کشیده می‌شد).


4. cap and gown

کلاه و لباس استادی یا پایان تحصیلات


5. graduation cap and gown can be rented

جامه و کلاه مراسم پایان تحصیل را می‌توان کرایه کرد.


6. conflicts between town and gown

تضادهای بین دانشگاهیان و غیر دانشگاهیان


7. the bride had drabbled her gown

عروس لباس خود را خیس و گلی کرده بود.


8. She dressed herself in a gown.


9. She looked incredibly sexy in a black evening gown.

[ترجمه ترگمان]او با لباس شب سیاهی به طرز باورنکردنی سکسی به نظر می‌رسید
[ترجمه گوگل]او در یک لباس شب سیاه و سفید باور نکردنی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید ...

مترادف gown

خرقه (اسم)

cloak , sackcloth , mantle , robe , gown , stole , hairshirt

روپوش (اسم)

top , cover , hood , cortex , gown , topcoat , wrapper , duster

لباس شب (اسم)

gown , evening dress , nightgown

جامه بلند زنانه (اسم)

robe , gown

معنی عبارات مرتبط با gown به فارسی

قطیفه قطیفه، ابچین

کلاه و لباس استادی یا پایان تحصیلات

روبدوشامبر، لباس خواب، لباس خواب لباس خانه، رخت خانه، جامه ای که هنگام ارایش میپوشند

(لباس برخی کشیشان پروتستان) ردای سیاه و آستین گشاد

جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب، خواب جامه


معنی کلمه gown به انگلیسی

gown

• long woman's dress or robe; outer garment worn by men and women; nightgown
• wear a gown; put a gown on, dress in a gown
• a gown is a long dress which women wear on formal occasions.
• a gown is also a loose black cloak which is worn on formal occasions by people such as judges and lawyers.

dinner gown

• formal dress worn in the evening

dressing gown

• loose robe worn before dressing or when lounging around the house (especially british)
• a dressing gown is a loose-fitting coat worn over pyjamas or a nightdress when you are not in bed.

evening gown

• woman's formal dress, dress for evening social occasions

low cut gown

• dress that has a low neckline, dress that exposes much of the chest

gown را به اشتراک بگذارید

معنی یا پیشنهاد شما

واژه

نام شما

رایانامه

معنی یا پیشنهاد شما


نام نویسی

  |  

ورود

توضیحات دیگر


کلمه : gown
املای فارسی : گون
اشتباه تایپی : لخصد
عکس gown : در گوگل

آیا معنی

gown

مناسب بود ؟    

    ( امتیاز : 99% )