بررسی تاثیر رنگ بر یادگیری دانش آموزان اول ابتدایی
نویسنده : علی بجنوردی | زمان انتشار : 29 بهمن 1400 ساعت 16:39
چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر رنگ ها بر روی یادگیری کودکان مقطع اوّل دبستان شهرستان ابهر است که فرضیه های عنوان شده عبارتند از تأثیر رنگها بر روی یادگیری در دختران وپسران دارای تفاوت است وهمین طور رنگ زمینه دریا دگیری تأثیر دارد که ما بعد آماری عنوان شده عبارت از دانش آموزان مقاطع اول دبستان است که با آمار بدست آمده 540 نفر است که 50نفر به عنوان نمونه انتخاب شده وآزمون گر گردنیاف رنگی برروی آنها اجرا گردیده است که نتایج بدست آمده از طریق آمار استنباطی وواریانس دو عاملی جهت فرضیه اوّل مورد سنجش قرار داده شد همین طور جهت سنجش فرضیه دوّم وتأثیر رنگ متن وزمینه بر روی یادگیری از روش آمار توصیفی وبدست آوردن فراوانی ودرصد آن که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین تأثیر رنگها برروی یادگیری دختران وپسران تفاوت وجود ندارد ودر حدود 42 درصد از دانش آموزان معتقدند که رنگ زمینه می تواند در یادگیری تأثیر گذار باشد .
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
همانطور که اکثر روان شناسان یاد آوری کرده اند ،اولین سالهای زندگی در رشد روانی – عاطفی کودک نقش بسیار مهّم دارد واریک اریکسون معتقد است که کار اصلی شخص در جویان خردسالی غیر از موارد دیگر ،یادگیری اعتماد است وبه نظر او در دوره خردسالی ،کودک یاد می گیرد که دنیا یا محل خوب ورضایت بخش است یا منبع ناراحتی ها وناکامی ها وهیجان های منفی است که از دیدگاه اریکسون اوّلین موفقیت روانی – عاطفی کودک این است که ،بدون اضطراب وخشم شدید بپذیرد که مادرش جلو چشمش دورتر رود پذیرش واین بر اثر پیش بینی مسائل بیرونی صورت می گیرد تعداد زیادی از روان شناسان مخصوصاًآنهایی که تحت تأثیر سنت فرویدی قرار گرفته اند معتقدند که اوّلین روابط کودک برای روابط بعدی امر با دیگران الگو قرار می گیرد روان شناسان اهمّیت رشد عاطفی سالم را یادآوری کرده اند که تمام این مسائل نشأت گرفته از یادگیری در کودکی است که مسائل عاطفی ،شناختی وحتی تأثیر رنگها در اوان کودکی می تواند دیدگاه کودک را تغییر دهد . توانایی وتأثیر رنگ نیز بر روی یادگیری عمل نمادها را همراهی می کنند که این تواناییها مخصوصاًدر بازی کودک تجلی می کنند ومثلاًشکل تقلید تأخیری وبازی نمادین با رنگ مورد علاقه کودک می تواند تأثیر پذیری بیشتری داشته باشد که رنگ به نوعی به روحیه ورشد شخصیت کودک می تواند تأثیر گذار باشد به طوری که رنگهای تند مثل قرمز وآبی در یادگیری بیشتر خود را نشان می دهند .
بیان مسئله :
در طول مرحله حسی – حرکتی یعنی از بدو تولد تا دو سالگی کودک مخصوصاًمشغول کشف روابط بین حواس ،اعمال وپیامدهای آنهاست که ویژگی اصلی این مرحله ،کشف پایداری شیءاست که تأثیر رنگ اشیاءدر این کشف پایداری اشیاءمی تواند نقش بسزایی داشته باشد ،پایداری شیءوتثبیت رنگها در ذهن کودکان توانایی درک موجودیت یک شیءبه رغم غیر قابل رؤیت بودن آن که در مرحله حسی و حرکتی کودک با تحول تفکر ودر ک پایداری شیءوتأثیر رنگ بر ذهنیت خود را می تواند کم کم باور کند . وهمین طور می تواند گفت که روانشناسی رنگ بر روی یادگیری وتأثیر آن بر ذهنیت کودک می تواند نقش مهّمی داشته باشد که به این صورت رنگهای اصلی به مانند قرمز وسبز وآبی می تواند در سریع یادگرفتن نقش داشته باشد به این شکل که کودک همیشه به دنبال دنیای رنگی برای خود می گشته است واین تأثیر هم می تواند در سریع یادگرفتن نقش داشته باشد که حال این رنگها به شاد بودن یا سیاه بودن می تواند تقسیم شود که هر کدام یک نقشی می توانند داشته باشند
سئوال مسئله :
آیا رنگ زمینه ومتن در یادگیری کودکان تأثیر دارد ؟
آیا در تأثیر رنگها بر یادگیری دختران وپسران تفاوت وجود دارد ؟
اهداف تحقیق :
هدف از تحقیق حاضر تأثیر رنگها بر یادگیری کودکان است به این صورت که آیا رنگ آمیزی در اشیاءواشکال در کتابها وحتی رنگ آمیزی در منزل ونوع رنگهای استفاده شده می تواند در یادگیری سریع کودک وآشنا شدن آن با وسایل ومحیط خانه واطراف نقش بسزایی داشته باشد و آیا محیط رنگی تأثیرش بیشتر از محیط سیاه سفید خواهد بود .
اهمیت وضرورت تحقیق :
سازگاری هایی متعدد کودک موجب می شود که او از مراحل مختلفی بگذرد ،مراحلی که ساخت تدریجی طرحوارتک تازه را به همراه می آورد این ساخت همیشه بر اساس یک نظم قابل پیش بینی صورت می گیرد که به عبارت دیگر ،هر چند که تجربه وآموزش می توانند آهنگ عبور کودک از این مراحل را تند یا کُند کنند هیچ چیزی نمی تواند نظم بنیادی آنها را بر هم بزند ویادگیری نقش بسزایی در زندگی کودکان داشته ودارند که بستگی به عوامل تازه وجدیدی هستند که این عوامل که می تواند مهّم جلوه کند تأثیر رنگها در یادگیری کودکان است اینکه آیا در به یاد سپردن بسیاری از مطالب واشیاءمی توان رنگ وتأثیر آن را مهّم دانست امید است با پژوهش های انجام شده بتوان مراحل سریع یادگیری را در بین کودکان شناخته وسعی کنیم که یادگیری برای کودکان به طور آسان وسهل انجام گیرد . که این تحقیقات در مراکز مهد کودک وخانواده می تواند نقش بسزایی داشته باشد .
فرضیه تحقیق :
رنگ زمینه متن در یادگیری کودکان تأثیر دارد .
تأثیر رنگها بر یادگیری دختران وپسران تفاوت وجود دارد .
متغییر های تحقیق :
رنگها ←متغییر مستقل
یادگیری ←متغییر وابسته
تعاریف عملیات واژه ها ومفاهیم :
یادگیری عبارتند از توانائی بالقوه ونسبتاًپایدار که فرد بر اثر ممارست وتمرین می تواند به آن دست یابد وبالاخره عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون مربوط به آموزش ویادگیری بدست آورده است.
تأثیر رنگها عبارتند از تأثیر ی که رنگها بر آموزش ویادگیری کودکان می تواند داشته باشد واینکه رنگها در آموزش وبه یاد سپردن اشیاءومطالب می تواند نقش مهمّی داشته باشد .
پیدایش این آمادگی ارزش بخصوصی برای سازگاری او با محیط خواهد داشت ،زیرا بدین وسیله قادر می شود تا بهتر با خود ودیگران ارتباط برقرار کند .
هنگاهی که کودک رشد می کند از اهمیّت رفتار شرطی در مورد او کاسته می شود ورفتارهایی که منجر به حل مسائل می گردد اهمّیت زیادتری پیدا می کند روش اصلی که در حل مسائل به کار می رود ،به روش آزمایش وخطا مشهور است بر اساس این روش خود دست به عملی می زند ،اگر به نتیجه برسد آنرا ادامه می دهد ،واگر مرتکب اشتباهی شد از ادامه آن خودداری کرده ،سعی می کند راه دیگری را اتخاذ نماید .
بعبارت دیگر ،اگر رفتاری سبب کسب پاداش شود ،این رفتار محکم تر می شود وامکان ادامه آن زیادتر است ،وبالعکس اگر رفتاری پاداش آور نباشد متروک می شود . این را «قانون»تأثیر می نامند . دانستن اصل واصول این قانون برای فهم رفتارهای عادی وغیر عادی افراد بشر ضروری است .
«یادگیری براساس آزمایش وخطا»
در یادگیری به وسیله آزمایش وخطا ،آموزنده ظاهراًبدون اینکه نقشه وهدفی داشته ویا اینکه از رابطه ی میان عملی که می کند ونتیجه ی آن ،مطلع باشد ،دست به آزمایش روشهایی مختلفی می زند .
بنابراین رفتارهایی که منجر به موفقیت شود تکرار می شود وآنهایی که با شکست روبرو گردد ادامه پیدا نمی کند . وبزودی از بین خواهد رفت وودوزت حداقل شرایط یادگیری بوسیله ی آزمایش وخطا را به قرار زیر می پندارد .
«یادگیری و بهداشت روانی »
بشر گنجایش یادگیری را به ارث می برد ،ولی تمام رفتارهای او به غیر از رفتارهای انعکاسی ساده ،بر اساس یادگیری است . او مغز خود را به ارث می برد ،ولی تمام معلومات وچگونگی روابط آنها را فرا می گیرد ،او گنجایش تطبیق وسازش را از راه وراثت کسب می کند ،ولی نوع سازش وطرقی را که به این منظور انتخاب میکند ،در اثر تجربه اخذ می نماید . مثلاًگنجایش یادگرفتن زبان ارثی است ولی در اینکه شخص چه نوع زبانی را صحبت می کند . بستگی به آموزش و پرورش دارد . به همین منوال قدرت وگنجایش ایجاد عواطف واحساسات در افراد مورثی است ولی اینکه شخص دچار اختلالات عواطف واحساسات می شود ارتباط زیادی به یادگیری دارد .
افراد انسان دائماًدر حال تطبیق وسازش با محیط خود هستند وهر اقدام به سازش مستلزم تغییر رفتارهای قبلی وآموختن رفتارهای جدیدی است .
هنگامی که در فرد رفتارهای جدیدی به منظور سازش با محیط ایجاد می شود ماهیت این سازش تحت تأثیر نوع سازشهای قبلی بویژه تحت تأثیر پاداش یا تنبیه حاصله از آن در می آید . بنابراین رفتار بخصوص فرد را نه تنها در زمینه وقایع حاضر باید سنجید ،بلکه نسبت به رفتارهای گذشته نیز باید اندازه گیری کرد . هر فردی بر حسب مشخصات روانی خود عمل می کند ؛بدین معنی که هیچ رفتار بشر بی علّت نیست ودر رفتارهای اشخاص نوعی ثبات وتوالی وجود دارد که مشخص کننده شخصیت وطرز زندگی آنهاست ،اگر چه شخصیت افراد دائماًمقول می گردد ،ولی در پایه واساس آن تغییرات کلی داده نمی شود .