هنر سوال پرسیدن
نویسنده : محمد پارسایی | زمان انتشار : 26 آبان 1399 ساعت 00:10
آخرین سوالی که از فرد دیگری پرسیدید، چه بود؟
از زمانی که آخرین سوال را پرسیدهاید تا این لحظه، چقدر گذشته است؟
بهطور متوسط روزی چند بار سوال میپرسید؟
سوال پرسیدن و پاسخ دادن به سوالات، بخش جداییناپذیر گفتگوهاست و تصور گفتگو بدون پرسش بسیار دشوار است. با این حال، سوال کردن آنقدر برایمان عادی شده که حتی به سادگی نمیتوانیم به خاطر بیاوریم که آخرین سوال را چه زمانی و در چه زمینهای پرسیدهایم.
اما استفادهی دائمی از سوال به عنوان یک ابزار به این معنا نیست که ما استفاده از این ابزار را هم به همان خوبی میدانیم و میتوانیم از تمام ظرفیتهای پرسش و پاسخ بهره ببریم.
به همین علت معمولاً در درس مهارت ارتباطی و نیز مذاکره، بخشی به هنر سوال پرسیدن یا مهارت سوال پرسیدن اختصاص پیدا میکند.
ما هم در درسهای مختلف متمم، از فرصتهایی که پیش آمده برای صحبت دربارهی این مهارت مهم استفاده کردهایم. بنابراین میتوان گفت درس حاضر مقدمهای بر مهارت سوال پرسیدن است و در هر درسی به اقتضای نیاز، مباحث تخصصیتر در این زمینه مطرح خواهد شد.
ما در این درس، مهارت سوال پرسیدن را از بحثهای ابتدایی (مثل اهمیت سوال و نیز دستهبندی سوال های باز و بسته) آغاز میکنیم و به تدریج به سمت موضوعات پیشرفتهتر میرویم.
بنابراین لطفاً دقت و حوصله به خرج بدهید و گام به گام، با روند درس همراه بمانید.
آیا تا به حال مکالمات خود را ضبط کردهاید؟
وقتی حرف از «سوال» و «سوال پرسیدن» میشود، در لحظهی نخست احساس میکنیم که چنین بحثی، نکتهی تازهای برای ما ندارد: «مگر میشود کاری را صدها بار در روز انجام دهیم و زیر و بَم آن را بلد نباشیم؟»
اما مسئله اینجاست که استفادهی مکرر از ابزارِ پرسش، به تعبیر دنیل کانمن آن را از سیستم دو به سیستم یک جابجا کرده و ما دیگر بدون تحلیل و توجه زیاد و به صورت تقریباً اتوماتیک از سوال کردن در گفتگوهای خود استفاده میکنیم.
کافی است به عنوان یک تمرین، صحبتهای خود را در یک گفتگوی دو یا چند نفره ضبط کنید و بعداً آن را بر اساس آنچه در این درس میآموزید تحلیل کنید.
یا اگر چنین امکانی برایتان فراهم نیست، ده تا پانزده دقیقه از یک فیلم را انتخاب کرده و سوالهای مطرحشده در آن را بررسی کنید.
پس از اینکه انواع سوالها و پاسخها و تکنیک های سوال پرسیدن را مرور کردیم، به خوبی احساس خواهید کرد که چگونه تا این لحظه، ظرفیتهای یک ابزار ارتباطی مهم را نادیده میگرفتهاید.
چقدر اهل سوال پرسیدن هستید؟
قبل از پرداختن به انواع سوالها و شیوهی سوال پرسیدن، لازم است به اهمیت سوال پرسیدن اشاره کنیم و شما هم به این نکته فکر کنید که تا چه حد از سوال کردن در گفتگوهای خود استفاده میکنید.
شاید برایتان جالب باشد که تحقیقات نشان داده مذاکرهکنندگان حرفهای در مذاکرههای خود، دو برابر مذاکرهکنندگان معمولی سوال میپرسند (+).
یعنی اولین گام در پرورش مهارت سوال پرسیدن این است که عادت کنیم به جای حرف زدن، از طرف مقابل هم سوال بپرسیم و فضایی ایجاد کنیم که او هم صحبت کرده و اطلاعات و دیدگاههای خود را در اختیار ما قرار دهد.
همهی بحثهای بعدی به این فرض معنا پیدا میکنند که ابتدا به اندازهی کافی عادت پرسیدن را در خود تقویت کرده باشید.
شاید بد نباشد ببینید در یک گفتگوی مثلاً ده دقیقهای، چند بار از طرف مقابل سوال میپرسید و اجازه میدهید او صحبت کند. سپس سعی کنید در گفتگوهای بعدی خود، یک یا دو سوال بیشتر را در حرفهای خود بگنجانید.
گفتگو یا بازجویی؟
آیا تا به حال به تفاوت گفتگو و بازجویی فکر کردهاید؟ میدانیم که هم در گفتگو و هم در بازجویی، دو طرف صحبت میکنند. به تعبیر رایج در ارتباطات، ما در هر دو آنها شاهد یک تعامل دو طرفه هستیم.
اما تفاوت از آنجا آغاز میشود که تمام سوالها را یک طرف میپرسد و طرف دیگر صرفاً پاسخ میدهد. در واقع، طرف دوم نمیتواند سوال کند یا تعداد سوالهایش به مراتب کمتر از طرف اول است.
برای اینکه بازجویی را تجربه کنید، لازم نیست به صحنههای غریب و دور فکر کنید؛ کافی است به کلاس درس مدرسه؛ آخرین بار که به پزشکتان مراجعه کردید؛ یا آخرین جلسهای که با مدیرتان داشتید فکر کنید. در واقع مصداقهای استفادهی یکطرفه از سوال، بسیار فراتر از چیزی است که آن را محدود به بازجوها بدانیم.
به سه نکتهی زیر توجه داشته باشید:
- واضح است که آنچه در بالا نمایش داده شده، نمونههایی از دو انتهای طیف محسوب میشوند و بسیاری از گفتگوها در بین این دو وضعیت قرار دارند.
- ضمن اینکه میدانیم که مثلاً انتظار از «گفتگوی بیمار و پزشک» و «گفتگوی دو نفر عضو تیم» یکسان نیست (مراجعهکننده به پزشک، آمادگی بیشتری برای پاسخگویی یکطرفه دارد).
- همچنین قرار نیست در یک گفتگوی واقعی، حتماً پرسش و پاسخ به صورت نوبتی عوض شود.
با این حال، هنگامی که از مهارت پرسش کردن حرف میزنیم، مهم است که با مفهوم تعویض نوبت یا Turn-taking آشنا باشیم و به آن توجه کنیم. اگر در یک گفتگوی یکساعته با دوست خود، چند سوال از حال و احوال و زندگیاش پرسیدهایم و او هم جوابهای طولانی و مبسوطی ارائه کرده، همچنان نمیتوانیم ادعا کنیم که غنیترین شکل گفتگو میان ما شکل گرفته است؛ چون فضایی شکل نگرفته که او هم سوالات خود را مطرح کند.
همچنین در بسیاری از گفتگوها، طرف مقابل واقعاً منتظر است که نوبت سوال پرسیدن جابجا شود و او هم بتواند سوالاتی را مطرح کند. ولی ما چنان به پرسیدن مشغول هستیم که فراموش میکنیم این فرصت را در اختیار او قرار دهیم.
بنابراین به عنوان اولین گام در مهارت سوال پرسیدن، هنگام تحلیل هر گفتگویی از خود بپرسید:
آیا نوبت پرسش و پاسخ، در حدی مناسب شرایط این گفتگو بود، جابهجا شد و تغییر کرد؟
کاربردهای سوال پرسیدن چیست؟
بسته به اینکه مشغول یک گفتگوی معمولی باشید یا یک مذاکره تجاری سنگین، کاربردهای سوال پرسیدن میتواند برای شما متفاوت باشد. در اینجا برخی از کاربردهای پرسش را فهرست میکنیم و شما میتوانید با مرور گفتگوهای خود یا فیلمها، ببینید که از پرسشها با کدام کارکرد استفاده شده و چه ظرفیتهایی از پرسیدن بدوناستفاده باقی مانده است:
تمرین و مشارکت در بحث
چه تجربهها و تکنیکهای دیگری دربارهی سوال پرسیدن در ذهن دارید که طرح آنها برای دوستانتان مفید و آموزنده باشد؟
شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشتهاید.
برخی از دوستان متممی که به این درس علاقه مندند: ، ، ، ،
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مهارتهای ارتباطی و زبان زندگی به شما پیشنهاد میکند:
سری مطالب حوزه