کلاسهای آموزشی صنایع دستی تهران
نویسنده : نازنین رحمانی | زمان انتشار : 29 آبان 1400 ساعت 09:52
آشنایی با نخستین مدرسه صنایعدستی در گفتوگو با مدیر این مرکز آموزشی
صنایعدستی
آزاده باقری:
دریاچه کوچک و بیتلاطم پارک المهدی را که رد کنید سروکله بنرهایی را که خبر از افتتاح نخستین مدرسه صنایعدستی کشور میدهند خواهید دید. تعدادشان کم نیست؛ سرتان را به هر سمت که بچرخانید یکی از آنها را میبینید. سر ظهر است و آفتاب با تمام قدرت، از بین شاخ و برگ درختها خودش را محکم به کف سنگفرشها میکوبد. بالاخره میرسیم.
آدمهای زیادی اینجا نیستند. خبری از صدای ساخت یک ظرف مسی یا کوبیدن چکشهای کوچک قلمزنی یا کرشمه قلمموی ظریف نقاشی نیست اما یک سیاهچادر عشایری پیش از هر چیز دیگر، توجهها را به خود جلب میکند. با دیدن صندلیهای خالی زیر چادر به نظرمان میرسد که یا خیلی دیر کردهایم یا خیلی زود آمدهایم.
در میان همه این فکرها تصور تدریس هنر در چنین فضای ساکتی که صدای آب و باد و جیکجیک پرندهها تنها صداییاست که شنیده میشود جالب و دلنشین است. چند دقیقهای طول میکشد تا بتوانیم با آقایی که پشت میز اطلاعات نشسته است صحبت کنیم. مجبور است مدام صحبتش را قطع کند تا بتواند جواب تلفنهایی را که پشت سر هم زنگ میخورد، بدهد. در این فاصله نگاهی به فضای داخل این مدرسه تازهافتتاحشده میاندازیم؛ کلاسهایی که فعلا خالیاند اما احتمالا تا چند روز آینده و با شروع دورهها پر از استادان خبره و کاربلد و هنرجویان بزرگ و کوچک علاقهمند میشوند؛ اتاق مخصوص بافت پارچه و رودوزی، کلاس سنگتراشی و... .
دل هر بینندهای میخواهد که حداقل برای یک لحظه، پشت یکی از این میزها بنشیند و احساس کسی را که با دستهایش، هنرمندانه پارچه میبافد، روی سفال و مس و برنج و... طراحی میکند یا روی یک سنگ قیمتی نقش میزند، تجربه کند. اینجا میشود احساس خوب قهرمانبودن و حس لذتبخش زندهنگهداشتن یک هنر کهن را تجربه کرد؛ حس کسی را که میتواند خالق باشد؛ خالق آثار کهنی که شاید روزی به دست فراموشی سپرده شوند.
حالا با افتتاح مدرسهای برای آموزش انواع هنرهای دستی، این فرصت برای هر کسی فراهم است تا هنرمند باشد و بتواند زیر نظر استادان خوب و حرفهای آموزش ببیند و بهسرعت وارد بازار کار شود. هر هنرمندی به نوبه خود میتواند نقش کسی را داشته باشد که یک هنر دستی را زنده نگه میدارد. میراثدار صنایعدستی کهن ایرانی بودن، کم مسئولیتی نیست و با یادگرفتن هرکدام از این هنرها میتوانید این عنوان را به خودتان اختصاص بدهید.
با اینکه هنوز کلاسها برگزار نشده است مدیر مدرسه صنایعدستی هر روز برای پاسخگویی، نامنویسی و... حضور دارد. با هم در فضای کوچک اما دلنشین مدرسه قدم میزنیم و صحبتها گل میاندازد. پریسا شاملی، مدیر نخستین مدرسه صنایعدستی است. او ابتدا به معرفی و بیان اهداف افتتاح این مدرسه میپردازد و میگوید: «اولین مدرسه صنایعدستی در ایران با مشارکت سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری و سازمان فرهنگیـهنری شهرداری تهران در فرهنگسرای پرواز تهران افتتاح شده است. افتتاح این مدرسه با هدف ارتقای سطح شناخت مردم نسبت به انواع مختلف صنایعدستی و بازآفرینی هنرهای فراموششده کشور و همچنین با هدف بسترسازی افزایش تولیدات صنایعدستی، ایجاد زمینه کارآفرینی و حمایت از نوآوری و خلاقیت، ایجاد فضای لازم برای گسترش و رشد واحدهای کوچک صنایعدستی و دانشآموختگان بهمنظور ایجاد فرصتهای شغلی تخصصی راهاندازی شده است».
راهی برای رهایی از افسردگی او علاوه بر تمام این اهداف مهم، آموزش انواع هنرها به بانوان را نیز به عنوان یکی دیگر از اهداف مهم و اصلی این مدرسه برمیشمرد؛ «به نظر من کسی که هنرمند است و با هنر خود اثری را خلق میکند با نگاهکردن به اثر هنری خود لذت میبرد و این احساس لذت باعث افزایش اعتمادبهنفس و خودباوری در او میشود. این کار همچنین میتواند باعث جلوگیری از افسردگی فرد شود. ما امروز شاهد افزایش روزافزون تعداد افراد افسرده در جامعه هستیم. بهنظر من یکی از مهمترین دلایل این روند صعودی، بیهدفبودن است. اما کسی که خالق است، نقاشی میکشد، فرش میبافد، چرم میدوزد و به هر دلیلی صبح که بیدار میشود هدف دارد و میداند که میخواهد چه کاری انجام دهد، از حسوحال افسردگی و دلمردگی خارج خواهد شد.»
به گفته خانم شاملی، مدرسه صنایعدستی برای کسانی که دوست دارند در این زمینهها کار کنند و به شکوفایی برسند فضای بسیار مناسبی فراهم کرده است.
احیای هنرهای ازدسترفته این مدیر مدرسه همچنین از اینکه تعداد زیادی از صنایعدستی ایران در حال فراموشی است ابراز تأسف میکند و با بیان اینکه «تعدادی از صنایعدستی کهن ما هستند که فقط یک نفر آنها را بلد است و اگر آن یک نفر هم از دست برود، آن هنر کاملا از بین خواهد رفت» اهمیت وجود مراکز آموزش صنایعدستی برای احیای این هنرها را یادآور میشود؛ «بسیاری از صنایعدستی ما در حال فراموشیاست و افراد کمی هستند که تمایل داشته باشند به سراغ این هنرها بروند اما باید بدانید که زندهنگهداشتن این هنرهای ارزشمند، وظیفه ماست. ما باید این هنر دیرینه کشورمان را تقویت کنیم؛ به همین دلیل وجود چنین کلاسها و مراکزی در کشور، ضروریاست. صنایعدستی با تلفیق مناسب و دلپذیر هنر و صنعت، ضمن پرورش و بروز خلاقیتها و استعدادهای فردی، موجب انتقال بخش مهمی از فرهنگ و هنر این سرزمین به نسلهای بعدی و حتی مردم سایر کشورها میشود.»
او اظهار خرسندی میکند که خوشبختانه از طرف مردم و مسئولان حمایتهای خوبی در این زمینه صورت گرفته است و میگوید: «تاکنون استقبال از این کلاسها قابلقبول بوده و از این به بعد با تبلیغات گسترده، اطلاع مردم و یاری خدا بیشتر هم خواهد شد. ظرفیت آموزش در کشور بالاست؛ بنابراین میتوانیم با اضافهکردن این مدارس صنایعدستی، فرصتهای بهتری را برای علاقهمندان در سراسر کشور فراهم کنیم تا این پتانسیل تنها در پایتخت باقی نماند».
تماسهای ناتمام علاقهمندان همانطور که به نظر میرسید خانوادهها علاقه زیادی برای حضور فرزندانشان در این کلاسها داشتهاند و جامعه ظرفیت و پذیرش لازم را برای داشتن سازمانها و مراکز بیشتری به منظور آموزش صنایعدستی، دارد. تلفنهای پشت سر هم علاقهمندان به حضور در کلاسها، پرسش و پاسخهای تلفنی آنها برای کسب اطلاعات بیشتر، تلاش فراوان کارکنان مدرسه برای سرعتبخشیدن به روند پاسخگویی به علاقهمندان و برنامههای تبلیغاتی برای آینده، همگی مؤید این است که وجود و افتتاح چنین کلاسهایی لازم و ضروری بوده است. بعد از انتظاری کوتاه، به صحبتهایمان درباره تنوع کلاسها، زمان برگزاری و حدود قیمتهای آنها ادامه میدهیم.
شاملی در این باره توضیح میدهد: «کلاسهای هنری ما شامل نساجی سنتی دستباف، تراش روی سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی، دوره معرق، دوره منبت، رودوزی و چرمدوزیهای سنتی، گلیمبافی، قالیبافی، چاپ باتیک، قلمزنی، میناکاری، سوخت روی چوب، نقاشی پشت شیشه، نقاشی روی شیشه، پتهدوزی، سفالگری و... است. کلاسها همینجا برگزار میشوند و پس از پایان دوره ارائه مدرک صورت میگیرد. بنابراین کلاسها بیهدف نیستند و وقتی هنرجویی به این کلاسها میآید بعد از اتمام کلاسهایش، رها نخواهد شد؛ در اینجا مدرکی معتبر و مشترک بین سازمان فرهنگ و هنر شهرداری و سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی به او داده میشود». این مدیر مدرسه درباره میزان اعتبار مدارک کارآموزها میگوید: «این مدرک یک گواهینامه معتبر و مورد تأیید سازمان فنی و حرفهای است. آنها میتوانند با این مدرک به سازمان فنی و حرفهای مراجعه کنند و بعد از گذراندن یک امتحان، مدرک فنی و حرفهای را بدون نیاز به گذراندن دورهای دیگر بگیرند و پس از دریافت مدرک، با ارائه آن میتوانند کارت صنعتگری یا پروانه تولید بگیرند یا در خانههایشان مجوز تولید داشته باشند».
مدرسهای برای خانمهای خانهدار هنر دست و صنایعدستی، هنریاست که به وقت آزاد، تمرکز و محیطی نیاز دارد که فرد بتواند با فراغ بال به کارهایش برسد. خانمهای خانهدار، هم بهخوبی میتوانند از فضای خانهشان بهره ببرند، آموزههایشان را در خانه پی بگیرند و آنجا تمرین کنند و هم اینکه با صنایعدستی کشور، یک کسبوکار خانگی بهوجود آورند. همین موضوع کمک خواهد کرد تا این زنان علاوه بر کسب درآمد، از زمانهای بیکاریشان بیشترین بهره را ببرند. خانم شاملی در همین زمینه ادامه میدهد: «خانمهایی که در خانه هستند و وقت زیادی دارند و احساس میکنند که روزهایشان بیهدف میگذرد میتوانند با شرکت در این کلاسها احساس بهتری داشته باشند و دوره کلاسهای مورد علاقهشان را با قیمتهای بسیار مناسب ببینند و با یک مدرک معتبر از اینجا خارج شوند. هر دوره در مدرسه ما شامل مراحل مقدماتی، پیشرفته و بهآموزی است».
آموزش بازاریابی و فروش هنرهای دستی به صورت رایگان او قیمتهای هر دوره کلاسهای صنایعدستی را مناسب میداند و میگوید: «قیمت هر دوره از 60هزار تومان تجاوز نمیکند که با توجه به کیفیت کار، مدرک معتبری که دریافت میکنند و استادان مجربی که کار آموزش را انجام میدهند، واقعا با قیمت خیلی مناسبی به هنرجویان خدمات ارائه میشود. همچنین ما پس از پایان دوره آموزش یک دوره رایگان بستهبندی، بازاریابی و صادرات برای هنرجویان برگزار میکنیم تا نحوه تجارت و فروش کارهای هنریشان را هم به صورت درست، آموزش ببینند. در ادامه باید اضافه کنم که زمان برگزاری دورههای آموزشی از شنبه تا پنجشنبه هر هفته در قالب کلاسهای نظری و عملی، از صبح تا بعدازظهر در کلاسهای خانه فرهنگ پرواز خواهد بود و علاقهمندان با مراجعه به محل برگزاری کلاسها میتوانند در دورههای مورد علاقه خود ثبتنام کنند».
هنر که سنوسال نمیشناسد خانم شاملی در پاسخ به این سؤال که چه محدوده سنی برای شرکت در این کلاسها وجود دارد، داستان یک پسر بچه ششساله را تعریف میکند؛ پسربچهای که قلمزن قابلیاست و با وجود سنوسال کمی که دارد میتواند حتی قلمزنی آموزش دهد. امیرعباس ششساله، زودتر از خواندن و نوشتن، قلمزنی را از پدربزرگ و پدرش یاد گرفته و به رغم سن کم، پروانه کسب دارد و میتواند کارگاه خودش را افتتاح کند و بهتنهایی کسبوکار راه بیندازد. از لبخند خانم شاملی در پایان صحبتهایش متوجه میشویم که باید پاسخ سؤال را گرفته باشیم اما خودش نتیجهگیری میکند و میگوید: «ما همه علاقهمندان را ثبتنام میکنیم؛ محدوده سنی خاصی هم وجود ندارد؛ هر کسی که توانایی کار را در خود یا فرزندش میبیند میتواند از این کلاسها استفاده کند. البته این سن معمولا از 10سال به بالاست اما استثناهایی هم مانند امیرعباس ششساله وجود دارد. اتفاقا با شروع فصل تابستان و بیشترشدن اوقات فراغت، دانشآموزان بهترین فرصت را برای یادگیری یک هنر دستی خواهند داشت؛ به همین دلیل والدین میتوانند فرزندانشان را با خیال راحت در این مدرسه ثبتنام کنند و یک هنرمند تحویل بگیرند».
استقبال خوب از کلاسها با هم به داخل کلاس بافت سنتی پارچه میرویم؛ همانجایی که قبلا تنها رفته بودیم و به حال کسانی که تا چند وقت دیگر پشت چرخها مینشینند و پارچه میبافند غبطه خورده بودیم. یک بار دیگر همان حسوحال در ما ایجاد میشود. این بار آن را با خانم شاملی در میان میگذاریم. او میگوید اگر زمانی به این مدرسه رفته بودیم که ثبتنامها پایان گرفته بود و با بچههای علاقهمند به یادگیری هنرهای دستی صحبت میکردیم، میتوانستیم شوقوذوق را در چهره و کلامشان ببینیم و این حس در ما بیشتر میشد و ترغیب میشدیم که ما هم بهعنوان هنرجو در مدرسه ثبتنام کنیم. او همچنین از تماسهای زیادی که از سراسر شهر برای ثبتنام در کلاسها گرفته میشود، میگوید و از آینده روشنی که برای این کلاسها و هنرجویانش پیشبینی میکند. به نظر او، هنر در خون ایرانیان است و همه دوست دارند که هنرمند باشند یا دستکم یک هنر را دستوپاشکسته یاد بگیرند. مدیر مدرسه صنایعدستی معتقد است که مردم، تشنه هنر و منتظر فرصت برای شکوفایی استعدادهایشان هستند. هنر به انسان حس زندهبودن میدهد و اعتمادبهنفس افراد را بالا میبرد. بلدبودن یک هنر میتواند تأثیر مثبتی در شکلگیری یک روند روبهجلو برای زندگی هر کسی داشته باشد. او میگوید: «بسیار خوشحالم که افتتاح این مدرسه در سال حمایت از تولید ملی اتفاق افتاد و خیلی خوشحالتر هستم بهدلیل اینکه شروع کلاسهایمان در ماه مبارک رمضان خواهد بود. ما تبلیغات گستردهای در سطح شهر خواهیم داشت. مراسم افتتاح این مدرسه از طریق تلویزیون پخش شد و بعد از آن ما تماسهای زیادی از سراسر کشور برای ثبتنام داشتیم. آینده خوبی را در سال جدید پیشبینی میکنیم. خوشبختانه زمینههای لازم برای علاقهمندی به این موضوع، به صورت خودجوش و ذاتی در ایرانیان وجود دارد. آنها خود به این موضوع واقف هستند که حضور در چنین کلاسهایی چقدر در مسیر پیشرفت به آنها کمک خواهد کرد و باعث میشود حس بهتری در زندگی داشته باشند و بهتر بتوانند با مشکلات و فشارهای زندگی روبهرو شوند و چالشهای پیشرویشان را حل کنند؛ چون هنر دست، نیاز به تمرکز و دقت و البته صبوری دارد و همین موضوع، اثرات مثبت خود را بر روحیه افراد هنرجو خواهد گذاشت».
شاید روزی کل شهرهای ایران مدرسه صنایعدستی داشته باشند زمان خروج از مدرسه تازهافتتاحشده صنایعدستی سعی میکنیم همهجا را نگاه کنیم؛ راهروی کلاسها، سالن انتظاری که پر از گلدانهای سرسبز است، دیوارهای شیشهای که دورتادور ساختمان را پوشانده و از پشت آن درختان پارک و وسایل بازی دیده میشود و... . سیاهچادر عشایری پر از صندلی مدرسه هم از داخل ساختمان پیداست اما هنوز خالیاست. صدای پرندهها هنوز به گوش میرسد و آفتاب همچنان قدرتنمایی میکند. تصور بودن هنرجوهایی که قرار است هنر دست ایرانی را زنده نگه دارند زیبایی این فضا را صدچندان کرده و امیدی در دل روشن میکند که شاید روزی کل کشور، از مدارسی که صنایعدستی غنی کشور را آموزش میدهند، پر شود. شاید روزی برسد که هر ایرانی، سردمدار یک هنر دستی ایرانی شود.