معنی ruins
نویسنده : نازنین رحمانی | زمان انتشار : 14 شهریور 1400 ساعت 01:38
1. egyptian ruins antedate greek ruins by thousands of years
خرابههای مصر مربوط به چند هزار سال پیش از خرابههای یونان است.
2. rey's ruins are located near tehran
خرابههای ری نزدیک تهران است.
3. the ruins which were caused by heavy bombardments
خرابیهایی که در اثر بمبارانهای سنگین ایجاد شده بود
4. these ruins and mass graves are witness to the savagery of war
این خرابهها و گورهای گروهی نشانههای وحشیگریهای جنگ هستند.
5. the city's ruins still remain
خرابههای شهر هنوز باقی است.
6. the city's ruins which were the remembrances of that bloody war
ویرانههای شهر که یادگار آن جنگ خونین بود
7. be in ruins
خرابه بودن،مخروبه بودن
8. khaghani viewed the ruins and shook his head
خاقانی به خرابهها نظر افکند و سر خود را تکان داد.
9. to excavate ancient ruins
خرابههای باستانی را از زیر خاک آشکار کردن
10. alamoot castle is now in ruins
قلعهی الموت اکنون خرابه است.
11. the jungle has overrun the city's ruins
جنگل خرابههای شهر را فراگرفته است.
12. the slightest motion of the ca ...