تبلیغات اینستاگرام
ads.fileon.ir

معنی port

نویسنده : سمانه KZ | زمان انتشار : 25 آبان 1399 ساعت 14:05

  • American English phonetic: pɔːrt
  • British English phonetic: pɔːt

Synonyms and antonyms

(noun) place for boat docking, traffic, and storage

Synonyms: anchorage, boatyard, dockage, docks, dockyard, gate, harbor, harborage, haven, landing, piers, refuge, retreat, roads, roadstead, sanctuary, seaport, shelter, wharf

Idioms

- any port in a storm

- هر وسیله‌ی فرار از خطر (ولو اینکه ناخوشایند باشد)

Collocations

- port arms!

- (ارتش) پیش فنگ!

(Noun), (Verb - use participle), (Verb - transitive), (Adverb)

  • درگاه، بندر

  • بندرگاه، لنگرگاه، مامن، مبدا مسافرت، بندر ورودی، درب، دروازه، در رو،مخرج، شراب شیرین، بارگیری کردن، به بندر آوردن، حمل کردن، بردن، ترابردن

    • - Bandar Abbas is Iran's largest port.
    • - بندرعباس بزرگ‌ترین بندر ایران است.
    • - the port of New York
    • - لنگرگاه نیویورک