معنی reclaim
⬆ برای انتخاب دیکشنری یا لغتنامه، اینجا را کلیک کنید.
94
1444
100
1
معنی: تقاضای مجدد، اصلاح کردن، خیش زدن، خیش کشیدن، اصلاح شدن، مجددا ادعا کردن، زمین بایر را دایر کردنمعانی دیگر: (به راه راست) هدایت کردن، به کردن، (زمین باتلاقی و غیره رابه زمین خوب) تبدیل کردن، احیا کردن، آباد کردن، بهسازی کردن، بازگیری کردن، (مواد مفید آشغال یا اشیای قراضه و غیره را) جمع کردن، بازیابی کردن، (مهجور) رام کردن، مرمت کردن، نجات دادن
بررسی کلمه reclaimفعل گذرا ( transitive verb )حالات: reclaims, reclaiming, reclaimed• (1) تعریف: to recover the use of (land areas) that can...
تاریخ 16 آبان 1399