معنی cheap
⬆ برای انتخاب دیکشنری یا لغتنامه، اینجا را کلیک کنید.
96
1446
100
1
معنی: جنس پست، پست، کم ارزش، ارزانمعانی دیگر: نازل، کم بها، کم خرج، کم هزینه، کم خرج کن، کم پول، ناخن خشک، سهل الوصول، آسان یاب، خفت آور، تحقیرپذیر، خوار کننده، (عامیانه) خسیس، کنس، ممسک، فرومایه، (اقتصاد - در مورد پول) با بهره ی نازل، کم بهره، (ارز) باتخفیف، مهمل، توخالی، مبتذل، سطحی، بنجل، نامرغوب، بد، وازده، (مهجور) معامله ی پرصرفه، بزخریدن
بررسی کلمه cheapصفت ( adjective )حالات: cheaper, cheapest• (1) تعریف: bearing a low price; relatively inexpensive.• مترادف: inexpensive, low-priced, reasonable• متضاد: costly, dear, deluxe,...
تاریخ 16 آبان 1399